جهاد چيست ؟
در قرآن کریم گاهی بحث از قتال شده است مانند ایه واجب شدن نبرد با مشرکین که میفرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتال» و گاهی بحث جهاد مطرح گردیده است: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ».واژه «قتال» فقط به معنای مقابله نظامی و درگیری با دشمن است ولی واژه «جهاد» به معنای هرگونه کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکیها است و قتال شعبهای از جهاد است.
در بحث فرهنگ جهادي و تعريف جامع و دقيق از آن بهتر دیدیم جهت تبیین مسئله جهاد از منظومه فکری مقام معظم رهبري حضرت ايت الله خامنه اي استفاده نماییم.
ایشان در دیدار با بسجیان می فرمایند:« عرصهى حضور بسيج خيلى وسيعتر از عرصهى نظامى است. اين كه من بارها گفتم و تكرار ميكنم كه نبايد بسيج را يك نهاد نظامى به حساب آورد، تعارف نيست؛ بلكه حقيقت قضيه اين است. بسيج عرصهى جهاد است، نه قتال. قتال يك گوشهاى از جهاد است. جهاد يعنى حضور در ميدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ايمان؛ اين ميشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالكم و أنفسكم فى سبيل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس كجاست؟ فقط به اين است كه توى ميدان جنگ برويم و جانمان را كف دست بگيريم؛ نه، يكى از انواع جهاد با نفس هم اين است كه شما شب تا صبح را روى يك پروژهى تحقيقاتى صرف كنيد و گذر ساعات را نفهميد. جهاد با نفس اين است كه از تفريحتان بزنيد، از آسايش جسمانيتان بزنيد، از فلان كار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگىها پولساز - بزنيد و تو اين محيط علمى و تحقيقى و پژوهشى صرف وقت كنيد تا يك حقيقت زندهى علمى را به دست بياوريد و مثل دستهى گل به جامعهتان تقديم كنيد؛ جهاد با نفس اين است. يك قسمت كوچكى هم جهاد با مال است.»
همچنین مقام معظم رهبری در تشریح موضوع جهاد فرموده اند: «معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه ی مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده ی مبارز، نویسنده ی غیر مبارز. عالم مبارز، عالم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه ی مبارز، دانشجوی غیرمبارز و طلبه ی غیرمبارز.جامعه ی مبارز و جامعه ی غیرمبارز. پس جهاد یعنی مبارزه. در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمیتواند مبارزه کند، در مبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد... دوم اینکه در مقابلش دشمنی باشد. مبارزه در آنجا که دشمن نیست معنا ندارد. پس جهاد متقوم بر این دو رکن است... اگر کسی علیه دوست جد و جهد کند این جهاد نیست بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق در مقابل صلاح و نظام حق جد و جهد و تلاش کند این فتنه و محاربه است، جهاد نیست. حالا این جد و جهدی که انجام میگیرد به هر شکلی باشد چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب و چه به شکل شبنامه، شایعه پراکنی، نق زدن و منفی بافی همه اش فتنه گری و اغواگری و بعضی از اشکالش محاربه است. اگر همه ی اینها در مقابل دشمن خدا و دشمن علی لسان الله و لسان رسوله و اولیائه علیهم السلام باشد میشود جهاد فی سبیل الله. پیغمبر(ص) به اینگونه جهاد دعوت میکند. پس تنبلی و نشستن و بیکارگی و بی اهتمامی از امت پیغمبر خواسته نیست. ».
معظم له در بیانی دیگر فرموده اند: «جهاد یعنی مبارزه. در زبان فارسی جنگ و ستیزه گری معنای مبارزه را نمی دهد. میگویی من دارم مبارزه میکنم: مبارزه ی علمی میکنم، مبارزه ی اجتماعی میکنم، مبارزه ی سیاسی میکنم، مبارزه ی مسلحانه میکنم، همه ی اینها مبارزه است و معنا دارد. مبارزه یعنی تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد مبارزه وجود ندارد. در جاده ی آسفالته انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باک پر از بنزین سفر کند این را مبارزه نمی گویند. مبارزه آنجایی است که انسان با مانعی برخورد کند که این مانع در جبهه های انسانی میشود دشمن و در جبهه های طبیعی میشود موانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آنها را از میان بردارد این میشود مبارزه. جهاد در زبان عربی عیناً به همین معناست یعنی مبارزه. جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست. همه جا به معنای جنگ مسلحانه نیست. البته یک جا با جنگ مسلحانه تطبیق میکند یک جا هم با جنگ غیرمسلحانه تطبیق میکند».
«اساساً همین وجود مانع است که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوی می بخشد و اسمش میشود جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع». |